Jonathan Liew | توز به دنبال ندای قلبش رفت نه کیف پولش


چهارشنبه ۲۴ تیر ۱۳۹۴ ۰ ۸۶۷
متافوتبال - کارلوس توز در حالی بوکا جونیورز را انتخاب کرد که پیشنهاداتی از باشگاه‌های اتلتیکو مادرید و لیورپول داشت.

ممکن است بازگشت کارلوس توز به بوکا جونیورز اندکی مضحک به نظر آید اما این بازیکن آرژانتینی باید به خاطر اهمیتی که به باشگاهش سابق داده، مورد تشویق قرار گیرد.

مراسم برای شب بود اما هواداران زیادی بیرون استادیوم لا بومبونرا از ساعت ۹ صبح صف بسته بودند و با پوشیدن پیراهن‌های آبی و زردشان انتظار می‌کشیدند. در نهایت درها باز شد و از میان آن همه هوادار ۴۰ هزار نفر موفق شدند وارد ورزشگاه شوند. آن‌ها در انتظار دیدن چهره بازیکن محبوبشان بودند: کارلوس توز.

چهار سال پیش روبرتو مانچینی بیرون استادیوم بایرن مونیخ سر توز با عصبانیت فریاد زده بود: «به آرژاتنین برگرد». حال پس از سال‌ها، بالاخره موفق شد بازگردد. روز دوشنبه او به باشگاه دوران نوجوانی‌اش یعنی بوکا جونیورز بازگشت. دیگو مارادونا هم آن‌جا بود تا به او خوشامد بگوید، توز همان شماره ۱۰ خودش را خواهد پوشید. او این روز را بهترین روز زندگی‌اش معرفی کرد.

در حالی که هنوز یک ماه هم از فینال لیگ قهرمانان نگذشته بود و در حالی که توز پیشنهادهایی از اتلتیکو مادرید و لیورپول داشت، آسان‌ترین گزینه را انتخاب کرد و تصمیم گرفت در سن ۳۱ سالگی به تیم سابقش بازگردد. نظر خیلی‌ها نسبت به این تصمیم این گونه بود: مایه تاسف است! خجالت نمی‌کشد؟ چه کسی اروپا را رها می‌کند و به قاره دیگری می‌رود؟

اما واقعا چه چیزی باعث شد تا توز این تصمیم را بگیرد؟

توز با بازگشتش به آرژانتین موضوعی تازه را به فوتبال مدرن وارد کرد، اتفاقی که این روزها به شدت در حال افزایش است: فراموشی ملیت و ریشه و خارج شدن از مدار جغرافیایی. این روزها بازیکنان به راحتی در سراسر دنیا از این کشور به آن کشور می‌روند بدون آن که احساس کنند متعلق به قوم و کشوری هستند. وطن موضوعی برای ضعف، بیماری و چیزی است که برخی از ستاره‌ها از آن فرار می‌کنند و امری است که برای رسیدن به خواسته‌های بلندپروازانه باید قربانی شود؛ اما نمی‌دانند همین ملیت مهمترین چیزی است که یک فوتبالیست می‌تواند داشته باشد. وطن چیزی است که شما می‌توانید همه جا آن را داشته باشید.

نتیجه این تلاش‌ها و فراموشی‌ها یک قطع رابطه عجیب و سیستماتیک خواهد بود و در نتیجه فوتبالیست‌ها عملا ریشه در هیچ جایی ندارند. البته بارها شاهد آن بوده‌ایم که این ستاره‌ها به وطنشان باز می‌گردند و از آن‌ها یک فیلم مستند ساخته و حتی مجسمه‌شان در یکی از میدان‌های شهر نصب می‌شود، اما واقعیت این است که خانه و وطن آن‌ها چیز دیگری است: زندگی مجلل، پرواز با هواپیماهای لوکس و درجه یک و خانه و ماشین‌های چند میلیون دلاری.

معمولا روال کار این گونه است که ما برای هم داستان‌های بازیکنان و چه شد که به ستاره شدند را تعریف می‌کنیم. به عنوان مثال می‌گوییم که کریستیانو رونالدو با فقر و تنگدستی در شهر مادیرا بزرگ شد، گرت بیل فوتبالیست‌های کاردیف را تهدید می‌کرد و … اما این‌ها فقط داستان‌هایی است که همگی به یک شکل پایان می‌پذیرد. آن‌ها فقط در آن جا همه چیز را شروع کردند اما هیچ وقت بازنگشتند. 

اما داستان زندگی توز این گونه نبود. او بیش از یک دهه پیش بوکا را ترک کرد اما همچنان یک هوادار باقی ماند و همان طور که مارادونا او را خطاب کرد؛ توز «یک بازیکن مردمی» است.

وقتی توز از منچستر سیتی رفت و زمانی که خانه‌اش در چشایر را تخلیه می‌کرد، زیر پله‌های لکه‌های سوختگی دیده می‌شد: او یک «آسادوس» (نوعی باربیکیوی سنتی آرژانتینی) در داخل خانه‌اش داشت. توز بونس آیرس را ترک کرده بود اما وطنش هیچ‌گاه او را ترک نکرد.

توز همیشه از جهاتی هم با بقیه متفاوت بود. برای او سفر همیشه دایره وار بود. و وقتی توز در سوت و تشویق پرشور هواداران وارد زمین شد، این موضوع بیش از پیش به چشم آمد: کارلیتوس همیشه چرخه را کامل می‌کند و سرانجام به خانه بازگشته است.


برچسب ها

کانال خبری متافوتبال در تلگرام

کانال خبری متافوتبال در تلگرام

اشتراک گذاری این صفحه در شبکه های اجتماعی

نظرها