ایتالیا؛ چنین است!


پنجشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۵ ۱ ۱۱۴۰
متافوتبال - ایتالیا به خانه پدری بازمی‌گردد، به جایی که با آن به قهرمانی جهان در اسپانیا رسید؛ به کاتاناچیو و ضد حمله. یعنی سریع‌ترین زمان رسیدن به دروازه حریف با ارسال پاس‌های مستقیم.

نوالیس فیلسوف آلمانی در پاسخ به این پرسش بنیادین بشر که به کجا می‌روی؟ پاسخ داد: به خانه پدری بازمی‌گردم.

همین دو هفته پیش بود که یکی از روزنامه‌های ورزشی ایتالیا با تیتر درشت نوشت: کاتاناچیو! و چند ساعت پس از برتری آتزوری در برابر اسکاتلند، آنتونیو کونته تصریح کرد که هرگز یک مربی تدافعی نبوده است و می‌خواهد که تیمش فوتبالی هجومی بازی کند. تأکید کونته بر بازی هجومی با تأیید چند بازیکن نظیر لورنزو اینسینیه همراه بود. اما لئوناردو بونوچی چیزی را فاش کرد که قابل پیش‌بینی بود: دفاع را به ما بسپارید. منظور بونوچی واضح بود، او از تاکتیکی صحبت کرد که بازیکنانش از ژانویه 2011 با ثبات‌ترین مدافعین اروپا بودند: کیه‌لینی، بارتزالی و بونوچی و سپس تیتر زده شد: دفاع یوونتوسی + ضد حمله

و این تاکتیک سنتی از جانب ایتالیایی‌ها باعث دلخوری مارک ویلموتس شد! ویلموتس پس از شکست دوشنبه شب تاکتیک ایتالیا را به نوعی ضد فوتبال تشبیه کرد. و حتی دیروز نیز عنوان کرد که کونته به یوونتوسی‌های تیمش (اشاره به مدافعین تیم) تکیه کرده است. صرف‌نظر از بهانه‌جویی‌های ویلموتس، کونته چاره‌ای جز انتخاب این تاکتیک نداشت. آمار گل‌زنی تیم در دور مقدماتی به خوبی نشان می‌دهد که آتزوری همچنان در حسرت یک مهاجم بزرگ مانند بوبو ویری و لوکا تونی است. شانزده گل زده در ده بازی آماری در حد تیم‌های متوسط اروپا است. تیم‌های ایسلند، بوسنی، چک و اسکاتلند مشخصاً آمار بهتری از لحاظ گل زده داشتند و ایتالیا با این تعداد گل و بردهای نزدیک یک بر صفر برابر مالت در دو بازی رفت و برگشت، دو بر یک برابر آذربایجان و یک بر صفر برابر بلغارستان، در کنار قبرس قرار می‌گیرد. و وسعت فاجعه زمانی بیشتر می‌شود که بدانیم تنها شش گل ایتالیا را مهاجمین تیم زده‌اند: پله سه گل، اِدِر دو گل و زاتزا یک گل.

البته نبود مهاجم هدف و بزرگ ربطی به کونته ندارد. واقعیت افول باشگاه‌های ایتالیایی است. برای اثبات این گفته بهتر است به اوایل دهه 2000 برگردیم؛ زمان اوج سری‌آ. در آن مقطع آتزوری از مهاجمینی  مانند دل‌پیرو، پیپو اینزاگی، مونتلا، توتی، دل‌وکیو و ویری در تیمش استفاده می‌کرد. حتی دوران افول ویری نیز باعث نشد که آنها حسرت بخورند، زیرا لوکا تونی از پالرمو آمد. در واقع تیم‌های زوف، تراپاتونی و لیپی، حق انتخاب زیادی برای چیدمان نفرات هجومی تیم داشتند و این چیزی است که کونته نه تنها از آن بلکه برای انتخاب نفرات میانی نیزاز آن بی‌بهره است. و بدشانسی بزرگ نبود مارکو وراتی و کلودیو مارکیزیو است که خلاقیت را از مرکز زمین گرفته است. جالب است که اگر آن دو بودند، شاید جاکرینی اکنون در تعطیلات بسر می‌برد، بجای آن‌که بهترین بازیکن بازی با بلژیک شود! پس خیلی ساده می‌شود متوجه شد که چرا کونته این اندازه با خود بازیکنان بعضاً متوسط اما با ویژگی‌های زیاد در قالب تاکتیک‌های متنوع برده است. برای مثال متئو دارمیان که در بازی دوشنبه به عنوان وینگر بازی کرد اما سه ماه پیش در برابر اسپانیا جانشین بارتزالی در قلب دفاع بود. دارمیان و دی‌شیلیو قابلیت بازی در هر دو سمت زمین را دارا می‌باشند. همین‌طور الساندرو فلورنزی که تقریباً جز در قلب دفاع، توان بازی در هر جای زمین را دارد. بد نیست از فدریکو برناردسکی، استفان الشعراوی و آنتونیو کاندروا هم نام ببریم. و نکته جالب دیگر این‌که، کونته روی نام بازیکن محبوبش، روبرتو سوریانو خط کشید تا با دو هافبک تدافعی باتجربه به جام بیاید: دانیله دروسی و تیاگو موتا. این در حالی است که دروسی اکثر بازی‌های رُم در فصل گذشته را به دلیل مصدومیت از دست داده بود و حتی مدت‌ها بود که به تیم ملی دعوت نمیشد. اما همه بازی خوب و مؤثر او را برابر بلژیک دیدند. و البته مارکو پارولو که به چشم نیامد اما آنقدر دوید و پوشش داد تا از ناینگولان و ویتسل هیچ‌کاره بسازد. نقش پارولو برای خنثی کردن شوت‌های از راه دور ناینگولان و پوشش فضای پشت سر کاندورا، یکی از مهمترین عوامل موفقیت آتزوری بود. کسی که بعد از بازی عنوان کرد که دویدن در خون او است.

Antonio_Conte

در واقع با توجه به داشته‌های فعلی فوتبال ایتالیا، باید به انتخاب کونته اعتماد کرد. بیراه نیست که الساندرو کاستاکورتا او را بهترین مربی یورو می‌داند. گتوزو از او به عنوان یکی از بهترین‌های جهان یاد می‌کند و آنچلوتی و کاپلو به چلسی بابت انتخابش تبریک می‌گویند. کسی که در بدو ورودش به یوونتوسِ به گِل نشسته گفت که هرگز نمی‌تواند بپذیرد که بازیکنی بعد از بازی پیراهنش غرق عرق نباشد. کسی که خودش را بعد از گل جاکرینی مصدوم کرد! و پیرلو می‌گوید که خطرناک‌ترین جای دنیا جایی است که تیم می‌بازد و کونته آنجاست! و البته خودش در همان آغاز پروژۀ یوونتوس گفت که هرگز نمی‌پذیرد که بازیکنی بعد از شکست تیم لبخند بزند.

این‌ها بخشی از فوتبالی است که به گفتۀ اکثر بازیکن‌ها و مربیان فوتبال، تاکتیکی‌ترین لیگ اروپا را دارد. و فراموش نکنیم، آنتونیو کونته در دوران بازی با بزرگترین مربیان ایتالیایی کار کرده است: آریگو ساکی، جووانی تراپاتونی، کارلو آنچلوتی، دینو زوف و ماچلو لیپی. کونته مدال نقرۀ جام‌جهانی 94 و یورو 2000 را دارد. با یوونتوس هرآنچه که باید را برد، دشان از او به عنوان یک بازیکن کارگر و خستگی‌ناپذیر نام می‌برد. شماره هشت محبوب لیپی، بعد از گلی که به اشمایکل در الدترافورد زد گفت که یوونتوس هرگاه بخواهد همان‌جایی است که می‌خواهد. و این رهبری و خواستن را می‌شود در رفتار و گفتار کونته مشاهده کرد. کسی که گویا فریاد زدن و دعا خواندن را از تراپاتونی به ارث برده است. و حتی آنقدر پیروزی برایش اهمیت دارد که از جزیی‌ترین موارد هم نمی‌گذرد؛ حتی خوردن بستنی و اسپاگتی را ممنوع می‌کند!

بله، ایتالیا به خانه پدری بازمی‌گردد، به جایی که با آن به قهرمانی جهان در اسپانیا رسید؛ به کاتاناچیو و ضد حمله. یعنی سریع‌ترین زمان رسیدن به دروازه حریف با ارسال پاس‌های مستقیم. با تاکتیکی که ما را به یاد مدافعین بی‌مانندشان مانند گائتائو شیره‌آ و فرانکو بارزی می‌اندازد. و تشابه این تیم با تیم جام‌جهانی 1982 با مربیگری انزو بیرزوت فقید در این است که آن تیم هم در خط دفاع به یوونتوسی‌ها سپرده شده بود: گائتانو شیره‌آ، آنتونیو کابرینی و کلودیو جنتیله. جنتیله را مارادونا به خوبی می‌شناسد، آنقدر سایه به سایه مارادونا بود و رویش خطا کرد که پیراهن شماره ده پاره شد. و دروازه‌بان آن تیم دینو زوف بود، با چهل سال سن، دو سال بیشتر از بوفون سی‌هشت ساله. دینو زوف افسانه‌ای؛ یورو 2000 را به یاد بیاوریم. پیروزی با حداقل اختلاف برابر تیم‌های کوچک مانند رومانی، ترکیه و بلژیک. چیزی در حدود نود دقیقه دفاع با تیمی ده نفره برابر هلندِ میزبان. این چیزی بود که آنتونیو با با تمام وجود لمسش کرده است و می‌داند که لحظه‌ای غفلت تمام رویاهایش را نابود می‌کند. برای همین است که تا یک ثانیه بعد از سوت داور هم هم‌چنان فریاد می‌زند!

 البته آن‌ها خوب می‌دانند که دو سال پیش چطور بعد از پیروزی در بازی اول با برزیل خداحافظی کردند. آیا ایتالیا سنت‌شکنی خواهد کرد؟ ما کمتر عادت داریم که ایتالیایی را ببینیم که در پایان بازی دوم صعود می‌کند. قهرمانی جهان در سال 82 از آن دست جان به لب کردن‌ها بود. سه تساوی و صعود به عنوان تیم دوم به لطف یک گل‌زدۀ بیشتر نسبت به کامرون. در سال 94 هم مشابه این اتفاق افتاد، آنجا اوضاع وخیم‌تر شد. ایتالیا به عنوان تیم سوم صعود کرد، آن‌جا هم به لطف یک گل زدۀ بیشتر نسبت به نروژ. در سال 2006 هم همه چیز در روز آخر مشخص شد، شکست برابر چک می‌توانست آتزوری را حذف کند که البته این اتفاق نیفتاد و 2-0 پیروز شدند. حتی در یورو 2008 هم به لطف گل دروسی بود که فرانسه کنار رفت. جام‌جهانی 2002 را مدیون گل مندز و بازی جوانمردانۀ اکوادور شدند تا کرواسی حذف شود. کمتر جامی بوده است که به خوبی جام‌جهانی 90  و 98 و یورو 2000 پیش رفته باشد. گاهی هم چیزی شبیه به یورو 96 و 2004 و جام‌جهانی 2010 و 2014 اتفاق می‌افتد. پس باید امیدوار بود که ایتالیا همه چیز را فردا تمام کند، و امیدوار بود که این یکی را در راه بازگشت به خانۀ پدری همراه نیاورد. به قول لوئیجی پیراندلو نویسنده بزرگ ایتالیایی: ایتالیا چنین است؛ اگر چنین به نظرتان می‌آید.


 بابک رحمانی

 


برچسب ها

کانال خبری متافوتبال در تلگرام

کانال خبری متافوتبال در تلگرام

اشتراک گذاری این صفحه در شبکه های اجتماعی

نظرها