متافوتبال – زمانی که بازی فیورنتینا، مقابل بنونتو آغاز شد، از همان اول بسیاری بازی را با اشک تماشا میکردند، کودکی طرفدار فیورنتینا از پدرش پرسید: پدر پس آستوری کجاست! پدر پاسخ داد: او آن بالای بالاست، پیش خدا...
زمانی که بازی فیورنتینا، مقابل بنونتو آغاز شد، از همان ابتدا بسیاری بازی را با اشک تماشا میکردند، کودکی طرفدار فیورنتینا از پدرش پرسید: پدر پس آستوری کجاست؟ پدر پاسخ داد: "او آن بالای بالاست، پیش خدا". به دقیقه سیزده، بازی که رسیدیم، چشمان همه از اشک خیس بود، اشکها بر گونهها جاری شدند و همگان یک صدا آستوری را صدا میزدند، کاپیتان محبوبشان را، مردی که دیگر نیست و باید بدون او بازیهای فیورنتینا را تماشا کنند. زمانی که هوگو، در دقیقه 25 تنها گل بازی را به ثمر رساند، با یک ادای احترام به کاپیتان آستوری فقید، پیراهنی را به دست گرفت که تصویر آستوری بر روی آن چاپ شده بود و به همگان اثبات کرد، که تا ابد آستوری یک کاپیتان باقی میماند و هرگز از یادها فراموش نمیشود.
او رفته است، خیلی زود مقصد را به پایان رساند، مگر نگفته بودند؛ در شهر فلورانس رهبرها هرگز نخواهند مُرد، مگر روایت نیامدهبود: آنها هر زمان، که خودشان بخواهند به آسمانها میروند، سوار بر ستارگان، از آن بالا به پایین لبخند میزنند. مگر نقاشیهای سدههای میانه صحبت نمیکنند! مگر به حرکت در نمیآیند و دلربا نیستند، پس چرا او فقط ایستاده و نگاه میکند، از چشمانش چه چیزی پیداست، چه چیزی...؟
قرار بود؛ مثل همیشه اولین نفر برای صرف صبحانه سر میز حاضر شود، قراردادش را با زنبقهای فلورانس، تمدید کند و به خانه بازگردد تا دختر دو سالهاش ویتوریا؛ را به آغوش بکشد، با همسرش فرانچسکا، قرار گذاشته بود که در فلورانس پیادهروی کنند، و خوش بگذرانند. تنها خداست که میداند؛ آستوری قبل از خواب، به چه چیزی فکر میکرده؛ به خانوادهاش و یا تیم افسانهای خود فیورنتینا، کسی نمیداند چرا قلبش ایستاده، به دخترش قول دادهبود: که روزی با لباس عروسی، به رنگ بنفش برایش جشن بگیرد، اما او رفتهاست، به آن بالای بالا و همه آرزوهای او به یأس تبدیل شدهاند. بزرگان برایش گریه کردند، از مالدینی تا بوفون از زانتی تا باجو، همه و همه؛ باورش برای تمامی سری عشقها، سخت بود،که دیگر کاپیتان را با پیراهن بنفش نخواهنددید. همه برای او نامه خداحافظی نوشتند؛ او را ستایش کردند و بهشت را ارزانی او دانستند.
باشگاه های بزرگ درغم مرگ او پیام تسلیت نوشتند؛ افسوس خوردند، باشگاه فیورنتینا و کالیاری شماره 13 خود را بایگانی کرده و این عدد را آسمانی و مقدس خطاب کردند. همه اینها برای آستوری است، برای کسی که نبود و ندید که تیمش، با یک گل تیم بنونتو را شکست داد ودر پایان بازی تمامی بازیکنان برایش گریه میکردند. پیروزی تلخی بود؛ روزیهایی که دیگر کسی به آمار و ارقام جدول توجه نمیکند، که زنبق ها کجا و در چه رتبهای قراردارند، بلکه همه ذهنها به سوی آستوری رفته، و قلبها برای او تَپِش میکنند، او نیست و همه اندوهگین هستند. شبها گذشته؛ اما ویتوریا همچنان بیتابی پدرش را میکند، بیتابی کاپیتان آستوری؛ مانند مادرش فرانچسکا، طرفداران و هم تیمیها
نویسنده: ابولفضل کریمآبادی(صدر)
بازنگری و اصلاح: محمد خنداندزفولی
*تیم نویسندگان متافوتبال*
متافوتبال - زمانی که پدرم، در نوشتههای خود از گریه و اشکهایی که بعد از خرابکردن پنالتی توسط باجو، بر گونهاش سرازیر شده بود برای من میگفت؛ عاشق او شدم! و روبرتو باجویی که آرزوی دیدن بازیهایش بر دلم ماند. به زندگی او سرک کشیدم، و با خاطرات باجو، زندگی خود را گذراندم و روز به روز به او وابستهتر شدم. اکنون به مناسبت تولد او، خاطراتش را مرور میکنم، به عشق پدرم، با خاطرات بودای کوچک
متافوتبال – در این مقاله نگاهی داریم به ده باشگاه فوتبالی برتر که کارشان به ورشکستگی کشید.
پیش بازی دیدار یوونتوس و فیورنتینا در چهارچوب هفته اول سری آ
متافوتبال – در این مقاله نگاهی داریم به برترین نقل و انتقالات تاریخ فوتبال جهان، به رکوردشکنان بازارهای نقل و انتقالات.