گزارش روز | رویای آخر شواینی در تئاتر رویاها / اشک‌ها و لبخندهای «قلب مونیخی‌ها»


چهارشنبه ۳۱ تیر ۱۳۹۴ ۰ ۱۷۳
متافوتبال - باستین شواین اشتایگر به همراه تیم ملی آلمان و باشگاه بایرن مونیخ تقریبا تمام جام‌ها و افتخارات ممکن را به دست آورده است. او را قلب بایرن مونیخ می‌دانند، فرزند آلمان، نماد جوانان آلمانی که او را می‌پرستند. قلب مونیخی‌ها درحالی که همه آماده بودند تا او رکورد فتح پشت سرهم بوندس لیگا را به همراه بایرن مونیخ بشکند ناگهان تغییر مسیر داد و منچستر رفت.

به گزارش متافوتبال و به نقل از روزنامه قانون، چند دقیقه مانده به پایان، هربار که دوربین روی صورتش زوم می‌کند جهانیان می‌بینند که هیچ رمقی در چهره اش باقی نمانده، فکش از خستگی سست شده، نفس نفس می‌زند و کاملا بی‌حال است اما او آخرین رمق‌هایش را به کار می‌گیرد، آخرین کالری‌های بدن، آخرین ذرات انرژی ماهیچه‌هایش، هنوز تکل می‌زند در آخرین دقیقه و آخرین ثانیه، نیمی‌از پیراهن سفیدش سبز شده از بس که روی چمن سُرخورده است.
 چیزی به سلسله اعصاب مغزش هجوم می‌آورد که هنوز باید بجنگد، چیزی از تیره آلمانی بودن، از نژاد ژرمن، چیزی از نوع حماسه از جنس جنگ، برای صورتی که نماد یک آلمانی تمام عیار است، موهای بور بور و عضلاتی ورزیده. او می‌خواهد ثابت کند که یک قهرمان است نه صرفا یک گلادیاتور قلدر. سرانجام سوت به صدا در می‌آید و او روی زمین می‌افتد و صورتش را می‌گیرد، حرکات دست و شانه‌اش حکایت از ترکیدن بغض دارد، مثل سال 2006، 2008، 2010  و یا مثل سال 2012، اما این بار در فینال 2014 یک تفاوت وجود دارد؛ این‌ها اشک‌های شوق است. سرانجام پس از 8 سال او به اولین افتخار ملی‌اش می‌رسد.
باستین شواین اشتایگر به همراه تیم ملی آلمان و باشگاه بایرن مونیخ تقریبا تمام جام‌ها و افتخارات ممکن را به دست آورده است. او را قلب بایرن مونیخ می‌دانند، فرزند آلمان، نماد جوانان آلمانی که او را می‌پرستند و برایش حنجره می‌درند، باستین اما خود در دوران نوجوانی توسط فوتبال از گردابی هولناک نجات یافت، فوتبال او را درمان کرد، او را از یک بچه نازی نژاد پرست به انسانی تبدیل کرد که مردمان کشور فوتبال،برزیل، با اینکه تیم‌شان در برابر این بازیکن نابود شده بود اما شیفته منش و اخلاق او شدند. او را انسانی بزرگ خواندند که پس از پیروزی بزرگ در نیمه نهایی جام جهانی به جای خوشحالی، دست افتاده‌ها را گرفت، به جای سویه شادی، سویه غم را درک کرد در آن تراژدی بزرگ، با برزیل همدردی کرد و بازیکنان و تماشاگران شکست خورده را دلداری ‌داد. او در مدت کوتاهی که در برزیل بود بدون اینکه توی چشم باشد کارهای خیرخواهانه و کمک‌های زیادی به بنگاه‌های حمایت از فقیران برزیل کرد.باستین تنها یک حسرت بزرگ دارد، رقابت‌های یورو. حسرتی که تابستان سال آینده با تمام وجود برایش خواهد جنگید تا خداحافظی‌ای شیرین از دنیای فوتبال ملی را برای خود رقم بزند.
قلب مونیخی‌ها درحالی که همه آماده بودند تا او رکورد فتح پشت سرهم بوندس لیگا را به همراه بایرن مونیخ بشکند ناگهان تغییر مسیر داد. او آلیانز آرنا را به مقصد اولترافورد ترک کرد. پپ گواردویولا بازی او را نمی‌پسندید اما شواینی آنقدر بزرگ بود که پپ هم نتواند باعث جدایی او شود. مسئله دیگری در کار بود، چیزی به نام عشق و طرفداری. در گوشه ای کوچک از قلب باواریایی‌ها همواره عشق دیگری نیز وجود داشت که خود باستین در نامه خداحافظی اش بسیار ظریف به آن اشاره می‌کند. او در نامه خداحافظی اش خطاب به هواداران بایرن مونیخ از عشق و علاقه اش به این تیم می‌گوید و از دوران پرافتخارش در بایرن، کسب 15جام و یک سه‌گانه تاریخی: «دوران پرافتخار و باورنکردنی‌ای بود. شما همیشه بخش مهمی‌از زندگی من خواهید بود. هیچکس نمی‌تواند دورانی را که با هم داشتیم فراموش کند.» او در انتهای نامه از یک عشق دیگر می‌گوید: «منچستریونایتد به مانند رویای آخر است، فصل پایانی زندگی ورزشی من.»
زندگی ورزشی شواینی دورانی سرشار از فراز و فرود است، از بازی‌های متوسط به عنوان یک وینگر تا تغییر پست در سن 24-23 سالگی و تکمیل نقش و اوج پختگی‌اش در نقش یک‌هافبک نگاه دارنده زیر نظر لوییز فن خال. ازجام‌هایی که در گام پایانی از دست رفت تا افتخاراتی که با کوشش فراوان به آن‌ها نائل شد. او در هیچ چیز فوق العاده نیست، نه توپ‌گیری ماکه له‌له را دارد، نه جنگندگی گتوزو، نه قدرت پاسکاری ژاوی، نه توان بازیسازی اسکولز، نه تکنیک مسی، نه هیکل ورزیده رونالدو اما درهمه این‌ها خوب است و این خوب بودن درهمه چیز است که او را در مجموع بازیکن فوق‌العاده‌ای کرده است. بازیکنی با دورانی سرشار از اشک‌ها و لبخندها:
  اولین بازی باشگاهی
اولین بازی شواین اشتایگر برای بایرن مونیخ چهارسال پس از پیوستن او به آکادمی‌باشگاه رقم خورد. در 13نوامبر 2002 در جریان تساوی 3-3 بایرن مونیخ با لنس در چارچوب مرحله گروهی لیگ قهرمانان اروپا. کمتر از یک ماه بعد او نخستین بازی بوندس لیگایی خود را نیز تحت رهبری اوتمار هیتسفلد انجام داد.
  اولین قهرمانی بوندس لیگا
شواینی در فصل بعد از نخستین بازی خود، در سال 2003 اولین قهرمانی اش را در بوندس‌لیگا جشن گرفت. افتخاری که بعدها هفت بار دیگر نیز به آن نائل آمد. او در سه فصل اخیر نیز قهرمان پیاپی بوندس لیگاست.
  نخستین بازی ملی
 در زمان هدایت رودی فولر در ژوئن 2004 باستین نخستین بازی ملی اش را در جریان پیروزی 2-0 در برابر مجارستان برای مانشافت انجام داد. او تا کنون در 111 بازی در رده بزرگسالان پیراهن تیم ملی آلمان را بر تن کرده است.
  اولین گل ملی
در سال 2005 وی گل اول و دوم ملی خود را دردیدار دوستانه با روسیه به ثمر رساند؛ این دیدار در نهایت با نتیجه 2-2 به پایان رسید. تاکنون 23گل با پیراهن شماره هفت ژرمن‌ها برای این بازیکن به ثبت رسیده است.
  جام جهانی 2006، حسرت میزبان
 شواینی در نخستین تورنمنت در رده ملی شرکت کرد، آلمان میزبان جام جهانی بود و در نهایت به مقام سوم دست یافت. شکست در برابر ایتالیا در نیمه نهایی باعث سرازیر شدن اولین اشک‌های ملی او شد و ژرمن‌ها به مقام سوم رضایت دادند.
 او بعدها دردناک‌ترین خاطره اش را شکست در این تورنمنت اعلام کرد چراکه باختن در برابر دیدگان هواداران خودی به عنوان میزبان برای او بسیار سخت بود.
  یورو 2008، تعظیم به اسپانیای قدرتمند
آلمان با هدایت یوآخیم لوو تیمی‌جوان، شاداب و آماده بود به حدی که شواین اشتایگر تورنمنت را از نیمکت ذخیره‌ها آغاز کرد اما به تدریج جایش را در ترکیب اصلی پیدا کرد. آلمان‌ها در دقیقه 33 یک گل از تورس دریافت کردند و تا انتها نتوانستند راهی به دروازه ماتادورها بیابند تا با شکست در برابر اسپانیای قدرتمند در فینال نخستین حسرت یورویی شواینی به جا بماند.
  بستن بازوبند ملی
در سال 2008 در جریان دیدار دوستانه آلمان و بلژیک که در نهایت با برتری 2-0 ژرمن‌ها به پایان رسید شواینی برای اولین بار بازوبند تیم ملی آلمان را به بازو بست. او پس از خداحافظی فیلیپ لام از عرصه ملی پس از جام جهانی 2014 این افتخار را ازآن خود کرده است.
  دوگانه، جام حذفی و لیگ با فن خال
 در سال 2009 شواین اشتایگر به همراه بایرن‌مونیخ موفق به کسب دوگانه در آلمان شد. لوییز فن‌خال تیم بایرن مونیخ را متحول کرد تا پس از چندسال ضعیف باواریایی‌ها دوباره قدرت اول آلمان شوند و با شیوه بازی نوین در اروپا نیز حرفی برای گفتن داشته باشند.
  جام جهانی 2010، دوباره اسپانیا
نقش حیاتی شواینی در میانه میدان تیم یوآخیم لوو تثبیت شده بود، همه می‌دانستند که رقابت اصلی در جام وو ووزلا بین اسپانیا و آلمان است و باقی تیم‌ها سروصدای کوچکی بیش نیستند. آلمان همه تیم‌ها را 4تایی کرد تا در نیمه نهایی باز با یک گل مغلوب اسپانیا شود. آلمان‌ها مجددا سوم شدند و اسپانیا اول.
  فینال لیگ قهرمانان اروپا 2012، درام در ورزشگاه خانگی
شواین اشتایگر به همراه بایرن مونیخ بازی فینال را در ضربات پنالتی به چلسی واگذار کرد. بار دراماتیک این بازی وقتی بیشتر می‌شود که بدانید بایرنی‌ها این دیدار را در زمین خود یعنی آلیانز آرنا به آبی‌های لندن باختند. حالا همه شواین اشتایگر را بازیکنی می‌دانستند که تا پای فینال می‌رود و می‌بازد. او قهرمان نیست فقط یک گلادیاتور است که در گام آخر کم می‌آورد.
  فینال لیگ قهرمانی اروپا 2013، تکمیل سه گانه
این بار بایرنی‌ها توانستند با غلبه بر بورسیا دورتموند در فینال به جام قهرمانی دست یابند. این قهرمانی فصل سه گانه شواینی را تکمیل کرد. حالا او راه قهرمانی را یاد گرفته بود و به اولین پیروزی در فینال دست پیدا کرد.
  جام جهانی 2014، گلادیاتوری که قهرمان شد
قهرمانی در برزیل، یکی از شادترین لحظات زندگی شواینی را رقم زد. او در این دیدارها فوق‌العاده ظاهر شد، به مانند یک گلادیاتور تا آخرین لحظه جنگید و سرانجام پاداشش را گرفت. صحنه‌های تکل‌ها و جنگندگی‌های او در بازی فینال تا ابد در ذهن فوتبال دوستان باقی‌ خواهد ماند. 
  پایان شیرین، عشق اول یا رویای آخر
اگرچه بیشتر زمان فصل گذشته را با مصدومیت پشت سرگذاشت اما در نهایت با قهرمانی بوندس لیگا پایان شیرینی را برای خاطراتش در بایرن مونیخ رقم زد.
این‌هافبک متعصب و جنگنده و در عین حال خلاق،  هشت عنوان بوندس لیگا، هفت قهرمانی در جام حذفی آلمان، یک قهرمانی در لیگ قهرمانان و یک جام جهانی را در کارنامه خود دارد و امیدوار است در تابستان 2016 در رقابت‌های یورو در فرانسه تنها جای خالی ویترینش را نیز پرکند. او برای چالشی جدید به منچستریونایتد آمده است تا بار دیگر با لوییز فن‌خال همکاری کند. رویای آخر او در تئاتر رویاها رقم خواهد خورد.


برچسب ها

کانال خبری متافوتبال در تلگرام

کانال خبری متافوتبال در تلگرام

اشتراک گذاری این صفحه در شبکه های اجتماعی

نظرها