میثم حسینی در گفت‌وگو با «متافوتبال»: از باشگاه استقلال دلخوری زیادی دارم / در تیم درخشان هرکسی اعتراض می‌کرد فیکس می‌شد / کنار گذاشتن من از پرسپولیس فنی نبود

به گزارش متافوتبال، میثم حسینی ۲۹ سال سن دارد و حالا یک مدافع پرتجربه محسوب می‌شود. او سابقه بازی در هر ۲ تیم محبوب پایتخت را دارد و به نوعی یکی از یاغی‌های سرخابی‌ها به حساب می‌آید. حسینی در فصل گذشته در تیم سیاه جامگان توپ زد و ظاهرا قرار است بازهم در مشهد بماند. صبحت‌های محمدرضا احمدی و او را در ادامه بخوانید:

یک فصل عجیب و غریب و سخت رو با سیاه جامگان سپری کردی.

واقعا سخت و طاقت فرسا بود، یک فصل که نه فکر می‌کنم اندازه سه فصل بود.

ولی بالاخره تیم‌تون در لیگ موند.

خداروشکر تیم موند با همه مشکلاتی که داشت. خیلی مشکلات داشتییم. مشکل مالی خیلی زیاد بود و هنوز هم هست. تیم البته هوادارای زیادی نداشت ولی خدا روشکر همیشه پشت تیم بودن.

حتی بعد از بازی با پرسپولیس که بدون تماشاگر بود و شما هم خیلی هم خوب بازی کردید اما باختید، آقای کاظمی می‌گفت این تیم در لیگ می‌مونه...

در مورد اون بازی می‌تونم به جرات بگم تنها تیمی که این فصل در آزادی تونست پرسپولیس رو تحت فشار قرار بده ما بودیم و تا حدودی گسترش فولاد. من شب بعد از بازی با امید عالیشاه و مهدی طارمی صحبت می‌کردم، واقعا این دو نفر گفتن تنها تیمی که تونست ما رو خیلی خوب آنالیز کنه فرهاد کاظمی بود که هیچ جوره راه نفوذی نداشتیم و اون بازی برامون سخت‌ترین بازی بود.

تو هم اون بازی تو پست غیرتخصصی خودت بازی کردی، دفاع وسط بودی.

من اکثر بازی‌ها رو امسال دفاع وسط بازی کردم البته تجربه این مساله رو تو استقلال داشتم و زمانی که آقای مظلومی سرمربی تیم بود و اعتقادی که آقای کاظمی به من داشت در این پست نمی‌گم حالا خوب بازی کردم ولی کادر فنی راضی بودن.

قراردادت تموم شد با سیاه جامگان؟

یک فصل قرارداد داشتم که تموم شد.

قطعا می‌خوان که دوباره بمونی.

یک صحبت‌هایی کردن و برای این فصل می‌خوان خیلی تیمشون رو خوب ببندن و عزمشون رو جزم کردن. البته فعلا هیچ‌چیز معلوم نیست.

تو بالاخره پرسپولیسی هستی یا استقلالی؟

من فکر می‌کنم این اتفاق رو محمدحسین میثاقی رقم زد که سال گذشته در برنامه‌ای که گذاشتن رفته بودم نوشهر با پدرم که صحبت کردن و پدرم گفت فکر می‌کنم استقلالی باشه ولی من همیشه لباس هر تیمی که تنم بوده بهش تعصب داشتم و این رو همیشه گفتم اگه من به فوتبال ایران معرفی شدم واقعا به خاطر وجود تیم بزرگی مثل استقلال بوده، همیشه برام زحمت کشیدن هرچند دلخوری زیادی از باشگاه استقلال دارم ولی هواداراش همیشه برام سنگ تموم گذاشتن و هنوز هم که هنوزه من دوسشون دارم.

دلخوری به خاطر چیه؟ نحوه جداییت از استقلال؟

نحوه جداییم از استقلال و شرایط مالی بود که تو اون دو سالی که اونجا بودم هنوز هیچ پولی دریافت نکردم. از سال اول 20% ولی بعدش تا الان چند سالی که می‌گذره هیچ اتفاقی نیفتاده و جدا شدن من هم واقعا موضوع فنی نبود.

و تو رفتی نفت.

بله و فصل خیلی خوبی بود. موقعی که من رفتم نفت شرایطمون تو جدول اصلا خوب نبود ولی نیم فصل دوم زمان آقای ابراهیم‌زاده انقدر خوب نتیجه گرفتیم که فقط با یک امتیاز اختلاف نتونستیم سهمیه آسیا بگیریم و تیم چهارم شدیم درحالی که نیم فصل اول فکر می‌کنم تیم سیزدهم بود.

تو نفت مشکلی نداشتی؟

اوایل سخت بود. از تیم بزرگی مثل استقلال بخوای جدا بشی با اون همه هوادار، اوایلش برام سخت بود انگار تو خونه‌ای هستم که هیچ کس نیست و خودم تنهام ولی رفته رفته بهتر شد. جا داره تشکر کنم از مسئولین نفت آقای قنبرزاده و آقای علیپور. خیلی زحمت کشیدن ولی تو اون 6 ماه واقعا یک اتفاقی برام افتاد که میشه جزء اتفاق‌های شیرین زندگیم ازش نام ببرم.

راستی دزد خونه‌ات پیدا شد؟

نه فکر می‌کنم آخرین آماری که ازش دارم پارسال دبی بود! الان هم فکر کنم گرین کارت گرفته رفته امریکا! اون پولی که ازم دزدیده شد پاداش تمام یک سال پرسپولیس بود.

گسترش فولاد، مرحوم ناصر حجازی به عنوان مدیر فنی بود تو اونجا بازی می‌کردی و گفته بودی خاطرات خیلی خوبی از مرحوم ناصر حجازی داری و هم پول خوبی از گسترش اون سال گرفتی.

خیلی سیستم باشگاه درستی داره همه چی بانظم بود. مخصوصا سالی که لیگ یک بود و هنوز هیچ کدوم از این باشگاه ها جا نیفتاده بودن از نظر مالی و شخصیتی تیم خیلی خوبی بود و فراتر از سطح لیگ بود از همه لحاظ. آقای حجازی هم خدا بیامرزه ما تهران اردو داشتیم به خاطر شرایط بد جوی ما اون موقع با آقای لوکا بوناچیچ کار می‌کردیم گفتن تو هتل آکادمی المپیک یک هته اردو بزنیم تا هوا مساعد بشه و بتونیم برگردیم تبریز. اونجا سر تمرین مرحوم ناصر حجازی من رو صدا زد و گفت میثم حسینی اگه واقعا می‌خوای فوتبالیست خوبی باشی باید به اروپا فکر کنی تا بتونی بهترین فوتبالیست ایران بشی چون من به بهترین گلر دنیا فکر می‌کردم تا تونستم بهترین گلر آسیا بشم و واقعا خدا بیامرزتش خیلی برام زحمت کشید و اون سال مسبب این بود که من بیام استقلال. البته آتیلا حجازی هم همینطور خیلی برای من زحمت کشیدن.

ظاهرا تو پیشگوی خوبی هستی، می‌گفتن قبل از بازی پیش بینی می‌کردی کیا گل می‌زن.

حسم هیچوقت بهم دروغ نمی‌گه، محمد عباس زاده تو 5 بازی 6 گل زد. صدقه‌هایی که قبل از بازی جمع می‌کردیم تو اتوبوس من یک روز تو اولین بازی لیگ عباس‌زاده بهش گفتم تو صدقه نده من به جات می‌دم و تو امروز گل می‌زنی. بعد از اینکه گل زد تو جام حذفی مقابل فولاد تو اهواز هفته بعد تو لیگ تو آزادی بازی داشتیم دوباره گفتم صدقه ات رو من می‌دم گل می‌زنی گفت باشه این دفعه هم تو بده بازی سوم بهش گفتم دیدی 2 تا بازی صدقه‌ات رو من دادم این بازی صدقه ات رو نمی‌دم و تو گل نمی‌زنی گفت برو بابا فکر می‌کنی به خاطر این 10-20 تومنی که تو میدیه گفتم باشه، بازی تموم شد یک موقعیت هم گیرش نیومد بعد اومد گفت جون مادرت از این به بعد صدقه من رو تو بده که بعد از اون بازی 5 بازی پشت سر هم من صدقه دادم و گل زد. محسن بنگر هم همینطور، تو جام باشگاه‌های آسیا به محسن بنگر قبل از بازی گفتم که گل می‌زنی. یک بازی هم به رضا نورمحمدی گفته بودم و آخرین اتفاقی که افتاد بازی ملوان با سیاه جامگان بود که سه روز مونده بود به بازی به حمید علی‌عسگر گفتم گل می‌زنی دلیلش هم می‌گم چرا، شب قبل از بازی رفتم تو اتاقش گفتم تو گل می‌زنی فردا و مهمترین گل زندگیت هم می‌زنی! گفت چرا؟ گفتم من سه روز رو حمید علی‌عسگر داشتم فکر می‌کردم و انقدر که به حمید زوم کرده بودم رو تمرین خودم زوم نکرده بودم و بعد از بازی که گل زد تو رختکن واقعا گریه می‌کرد می‌گفت تو به من گفته بودی که گل می‌زنی.

راستی تیم حمید درخشان واقعا هرکی قهر می‌کرد فیکس می‌شد؟

یک بخشش این بود ولی من از اون موقع نگفتم که چرا از پرسپولیس جدا شدم.

گفتن به خاطر مصاحبه بوده که از تیم کنار گذاشته شدی.

قبل از این که من مصاحبه کنم خیلی ها مصاحبه کرده بودن، سر تمرین حرف‌های رکیکی می‌زدن، تو جلسه آنالیز اگه تو ارنج نبودن صندلی جلسه رو لگد می‌زدن یا قبل از بازی اولتیماتوم به کمک مربی‌ها می‌دادن که ما باید باشیم. من اصلا کاری نداشتم با این قضیه واقعا الان هم کاری ندارم به خود آقای درخشان هم گفته بودم که شما سرمربی تیم هستید و حق شماست چه من باشم چه نباشم شمایید که باید جوابگو باشید ولی همه چیز از روز بازی سپاهان شروع شد که من رو تو ارنج نذاشت و اصلا مهم نیست ولی بعدش دقیقا اتفاقی افتاد که نباید می‌افتاد. البته از نظر خود من این چیزی که به من مربوطه، من نباید مصاحبه می‌کردم. یک فوتبالیست حرفه‌ای باید تابع قوانین سرمربی و باشگاهش باشه این جای کار از نظر من اشکال داشت ولی همیشه می‌دیدم هرکی اعتراض می‌کنه داره نتیجه میگیره و این برام خیلی سخت بود ولی من مصاحبه کردم البته نباید می‌کردم. اولین باری بود که تو زندگی فوتبالیم از کوره در رفتم کارم اشتباه بود عذرخواهی هم کردم ایشون هم پذیرفتن ولی گله‌ای که ازش داشتم و هنوز هم دارم اینه که تو فصل نقل و انتقالات دقیقا یک روز مونده بود که نقل و انتقالات تموم بشه خود آقای خوردبین شاهده که 12 شب به من پیغام داد که گفت فردا ساعت 10 صبح بیا باشگاه که من 10 صبح رفتم باشگاه پرسپولیس، می‌گفت به جون بچه‌ام من روم نشد به تو زنگ بزنم که تو لیست مازادی چون من به خود حمید درخشان بارها گفتم این بچه به درد ما می‌خوره، این دیگه چرا. هنوز هم واقعا نمی‌دونم دلیلش چیه ولی جدا شدن از پرسپولیس واقعا فنی نبود.

درمورد داروهای نیروزا که ناآگاهانه خورده بودین با پولادی و امیرآبادی بگو.

اون داستان سال 2010 بود که همه اون داروهای نیروزا تا قبل از اینکه ما تست بدیم مجاز بوده. من تا حالا هیچ دارویی مصرف نکردم و هر اتفاقی افتاده با پزشک تیم مشورت می‌کردم ولی واقعا هنوز هم نمی‌دونم که چی خوردم واقعا خوردم یا نخوردم. خیلی به خانواده‌ام استرس وارد کردم، مادرم خیلی گریه می‌کرد.

آشپزیت خوبه؟

تو این چند سال که تنها زندگی کردم سعی می‌کنم که کارهام رو خودم انجام بدم. واقعا تو تمیزی و نظافت خیلی حساسم. دستپختم هم کم و بیش خوبه. ماکارونی، قرمه سبزی، قیمه حتی تونستم به غذاهای سخت‌تر از این هم برسم.

صحبت آخر؟

در آخر هم باید این رو بگم که انشالله تو ماه رمضان همه مریض‌ها شفا پیدا کنن و شما و همه کسانی که زحمت می‌کشن تو این ماه پربرکت به آرزوها و خوشبختی هاتون برسید و تو زندگیتون هیچوقت غم نبینید.