متاگپ | محمد نصرتی: در پرسپولیس از من خواستگاری شد ولی به نتیجه نرسیدیم!/ وقتی خانواده‌ها برای فوتبالیست شدن فرزندشون حاضرن هزینه پرداخت کنند مطمئنا فساد هم بوجود میاد/ اگر علی دایی اجازه می‌داد بالای 100 بازی ملی داشتم


چهارشنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۶ ۳ ۱۱۳۱
متافوتبال – مدافع سابق تیم ملی فوتبال کشورمان و تیم‌های مطرح پرسپولیس و تراکتورسازی از شرایط خود و فوتبال ایران می‌گوید.

متاگپ | ماجرای خواستگاری از نصرتی در پرسپولیس

متاگپ | محمد نصرتی: به خاطر خانواده پرسپولیسیم و آقای کاشانی قرمزپوش شدم/ در پرسپولیس از من خواستگاری شد ولی به نتیجه نرسیدیم!/ وقتی خانواده‌ها برای فوتبالیست شدن فرزندشون حاضرن هزینه پرداخت کنند مطمئنا فساد هم بوجود میاد/ اگر علی دایی اجازه می‌داد بالای 100 بازی ملی داشتم

آقای نصرتی خیلی خوش اومدی به متاگپ، متشکرم که دعوت ما رو پذیرفتی محمد جان.

خواهش می‌کنم قربان شما. سلام عرض می‌کنم خدمت شما و بینندگان عزیز در خدمت شما هستم.

یادت هست پیراهن بازی با بحرین دست کی هست؟

والا فکر کنم دست شماست آقای احمدی(باخنده.) یادمه قبل بازی شما اومدین هتل و به من  انرژی مثبت دادین و پیش‌بینی کردین که من گل می‌زنم که خواست خدا بود و گل زدم و پیراهنم را تقدیم شما کردم.

چه خبر محمد؛ حال و هوای نفت چه طوره؟

این اخبار جدید که ما نمی‌تونیم در جام باشگاه های آسیا حضور پیدا کنیم، بار منفی زیادی در تیم ما داشته. حالا البته مالک باشگاهمون اعتراض کردن و منتظریم ببینیم نتیجه اعتراض چی میشه...

حالا شرایط نفت کلا خوبه؟

با توجه به حواشی که در تیممون هست، شرایطمون خیلی بد نیست.

فکر کنم این نسل طلایی فوتبال ما باید مدیون پاس باشه، یعنی پاسی که شما رو داشت، سرمربی ها آقایان شاهرخی و جلالی بودن، قهرمان شدین و تو آسیا خیلی خوب بودین و بازیکنایی مثل جواد نکونام، نصرتی، منیعی و هاشمیان و رودباریان رو داشتین، فکر کنم پاس حیف شد در حالی که خدمت زیادی به فوتبال ایران می‌کرد.

ببینید شما مسلم بدونید اگه پاس تهران منحل نمی‌شد من هیچ تیم دیگه ای رو انتخاب نمی‌کردم. به نظر من اون پاس بهترین باشگاهی بود که در ایران تاسیس شد و به معنای واقعی یک باشگاه حرفه ای بود. البته قراردادهای ما از نظر رقمی خیلی بالا نبود، ولی همه چی سر موقع پرداخت می‌شد و اصول تیمداری در این باشگاه به خوبی رعایت می‌شد. اون پاس یک بستری را فراهم کرده بود که جوانان مستعد خیلی خوب پرورش پیدا می‌کردند. جوونایی مثل من، برهانی، شکوری، حقی پور، منیعی، نکونام، رودباریان و خیلی های دیگه از این باشگاه برخواستن و تونستن به تیم ملی کشورمون هم کمک کنن و مربیانی مثل آقای همایون خان شاهرخی، آقای مناجاتی، حبیبی، یاوری، ذوالفقارنسب، آقای فرکی و دینورزاده در پاس بودن که همه جزو مربیان خوب کشور بودن و الان جاشون تو لیگ کشورمون خالیه.

از جام جهانی 2006 آلمان برامون بگو، جلوی پرتغال مقابل فوق ستاره‌هایی مثل فیگو و کریس رونالدو بازی کردی. همه می‌گفتن نصرتی می‌تونه لژیونر شه.

البته خدمتتون عرض کنم که من قبل از جام جهانی پیشنهاد داشتم. من یادمه با پاس یه اردویی در آلمان داشتیم، من اون موقع تقریبا نوزده سال داشتم و تیم ماینتس دنبال من اومد ولی هنوز خدمت سربازی من درست نشده بود و آقای اجرلو هم اجازه ندادن من برم. تا این که در ادامه با پاس در جام باشگاه های آسیا بازی کردم و بعد هم تیم ملی رفتم. قبل از این که جام جهانی بریم، توی هتل هایی که در فردریش هافن می‌رفتیم، یک سری از ایجنت ها از تیم بازل سوئیس از من می‌خواستن با بازل قرارداد ببندم.

چرا نرفتی؟

خب من گفتم میرم جام جهانی بعد می‌تونم تیم های بهتری برم. اون موقع بازل تیم خیلی خوبی نبود.

خب می‌تونست یه شروع خوب باشه..

بله می‌تونست شروع باشه؛ اما شما ببینید تو جام جهانی قرار بود من در دفاع وسط بازی کنم و خیلی شرایط خوبی هم داشتم، که متاسفانه دو روز قبل از اولین بازیمون، رباط صلیبی ستار زارع پاره شد. که من مجبور شدم در پست دفاع چپ به میدان برم و چون راست پا بودم، اونجا نمی‌تونستم خیلی خوب بازی کنم و کیفیت فوتبال من خیلی پایین اومد.

بعد از جام جهانی هم پیشنهاد داشتی، اما چرا النصر رو انتخاب کردی؟

ببینید بعد از جام جهانی من از لیدزیونایتد پیشنهاد داشتم، لیدز اون موقع لیگ دوم بازی می کرد. که برای من مجوز هم فرستادن که من سریع اونجا برم، اما من چون تازه مصدوم شده بودم و جراحی کرده بودم، حقیقتا یه مقدار ترسیدم. جدا از این مسئله از باشگاه آنکاراگوجو ترکیه هم پیشنهاد داشتم، اما باز ترسیدم برم، چون با توجه به مصدومیت طول می‌کشید تا در یه کشور خارجی جا بیفتم. این شد که بعد از جام جهانی اومدم ایران و پرسپولیس بازی کردم و بعدش هم رفتم النصر..

از انتخاب پرسپولیس راضی بودی؟ چون یکی دو روز تو روزنامه ها بحث بود که نصرتی با استقلال به توافق رسیده و داره میره اونجا، ولی تو یه دفعه اومدی پرسپولیس.

ببینین هم استقلال و هم پرسپولیس به من پیشنهاد دادن، اما از اونجایی که اکثریت اعضای خانواده من به خصوص خانواده پدری پرسپولیسی هستن و رابطه خیلی خوبی هم با آقای کاشانی داشتم، به همین دلیل پرسپولیس رو انتخاب کردم و خب در پرسپولیس هم شرایط خوبی داشتم و از انتخاب پرسپولیس پشیمون نیستم و ما تونستیم اون سال قهرمان هم بشیم.

تو النصر با بوناچیچ کار می‌کردی؟

بله، البته بعدش ژوزه انگوس جای بوناچیچ اومد.

می‌گفتن بعد از جدایی از النصر تیم های بلژیکی دنبالت بودن.

بله اما پیشنهادای مالی شون خوب نبود. اون موقع دلار قیمتش پایین تر بود؛ هزار و خورده ای بود و بعدا دو برابر شد و اگه من می‌دونستم دلار افزایش می‌کنه، همون باشگاه النصر می‌موندم، چون به من پیشنهاد تمدید داده بود.

محمد از پرسپولیس وقتی جدا شدی و اتفاقات بعدش که افتاد تیم زیاد عوض کردی، اما تو تراکتور نگاه‌های زیادی به تو بود. اونجا خیلی خوب گل می‌زدی و خیلی جا افتاده بودی و محبوب بودی و با وجود طلب زیادت هنوزم ازشون شکایت نکردی.

من مثل یه سری‌ها که دم از دوست داشتن تراکتورسازی می‌زدن ولی الان شکایت کردن نرفتم اعتراض کنم.

چرا، به خاطر عِرق به تراکتورسازیه؟

 واقعا به خاطر عرق به تراکتورسازی بود. شما ببینید بعد از النصر به تراکتور اومدم در حالی که این تیم بعد از هشت سال به لیگ برتر اومده بود و اون موقع آقای شفق مدیر عامل تراکتورسازی و سرمربی آقای کمالوند بودند. من با آقای شفق تو پاس هم ارتباط خوبی داشتم، چون ایشون اونجا هم مدیرعامل ما بودند. ایشون اومد به من گفت این جا واقعا شهر خوبیه. خودشون هم اصالتا آذربایجانی بودن و به من گفتن تو اینجا هم می‌تونی زندگی خوبی داشته باشی. که ما هم رفتیم در حالی که اوایل کار، حتی مردم اون منطقه فکر می‌کردن که این تیم حالا یه تحول زودگذری داره و بعد دوباره افت می‌کنه. که البته من و آقای رودباریان و چند تا بازیکن با تجربه مثل آقای میرشفیعیان اومدیم و تلاش کردیم و تیم خوشبختانه نتیجه خیلی خوبی گرفت، البته من میانه فصل رفتم امارات (النصر) و سال بعدش که برگشتم دیگه با علاقه کامل و میل درونی رفتم تراکتورسازی.

از دست فراز کمالوند ناراحتی؟

آره...

چون خیلی باهاش رفیق بودی اما کمالوند تصمیماتی گرفت که خیلی خوشایند تو نبود و رفاقت شما رو زیر سوال برد.

خب ببینید من سال اولی که از النصر به تراکتور سازی اومدم، هم آقای شفق به من گفتن اولین سالیه که آقای کمالوند می‌خواد تو لیگ برتر سرمربی بشه، به ایشون کمک کن و الان ایشون به تو نیاز شدید داره.

مگه از قبل تو کرج با هم رفاقت نداشتین؟

نه تو تیم های پایه پاس با هم کار کردیم. چون آقای شفق گفته بود به ایشون کمک کن و چون در تیم های پایه پاس با هم کار کرده بودیم، من به ایشون کمک کردم و واقعا اون سال خیلی انرژی گذاشتم و اگر فیلم های بازی های اون سال باشه، اگر بهترین بازیکن تیم نبودم، دومین بازیکن برتر تیم بودم. حتی بازی هایی بود که از تیم ملی میومدم و ساعت سه یا چهار صبح به خونه می‌رسیدم و درست فرداش یا پس فرداش باید برای تراکتور بازی می‌کردم. یعنی واقعا اون سال با تمام وجودم بازی کردم. من هفته بیست و چهارم از تیم بیرون اومدم، که تیم ششم بود. در صورتی که همون موقع گفتن که بحث مالیات قرارداد من رو به عهده می‌گیرن و طبق صحبت هایی که شده بود اگر تیم من رو می‌خواست رضایت نامه رو هم قرار بود بگیرن ولی این جوری نشد... باشگاه النصر 200 هزار دلار بابت رضایت نامه من به باشگاه تراکتورسازی داد.
بهم گفتن ما همه چیز رو نوشتیم و همه مسئولیت ها بر عهده ماست. اما بعدا گفتن کاغذها گم شده! خب با این اوصاف دیگه نباید صحبت از رفاقت می‌کردن.

واقعا قرارداد رو گم کردن؟

نه مثلا بندهایی از قرارداد بود که هر موقع از شرایط راضی نبودی، در صورت پیشنهاد می‌تونی بری و یا این که مالیات تو رو ما می پردازیم.  

چی شد دوباره گسترش فولاد رفتی.

بعد از پیکان یکی از دوستان مشترک من و باشگاه فولاد تماس گرفت و گفت تمایل داری بری گسترش؟ که من گفتم اگه شرایط خوب باشه میام. یعنی بحث حرفه ای بود.

پس اینجا دید حرفه ای بود پیشنهاد داشتی و رفتی.

بله، دید حرفه ای بود. من تبریز راحت بودم. بالاخره ما سوای زندگی ورزشی و اجتماعی، زندگی شخصی داریم.

از پیکان گفتی، عجب تیمی داشتین، تو بودی، سید مهدی رحمتی و جی لوید ساموئل و خیلی های دیگه.

در مورد پیکان خدا از این آقای دقیقی نگذره...

سعید دقیقی؟ الان که دیگه رفته شورای شهر قزوین...

بله، ما اون سال با تراکتور قهرمان جام حذفی شدیم، اون موقع جام حذفی زود برگزار شد و ما دیگه انگیزه خودمون رو برای مسابقات لیگ از دست دادیم و حتی از راه آهن ته جدولی باختیم. مثلا ما دوشنبه قهرمان جام حذفی شدیم و چهارشنبه تو لیگ برای ما بازی گذاشتن، خب معلومه انگیزه نداشتیم. بعد اونجا ما رو بیست درصد جریمه کردن که شما بعد از قهرمانی جام حذفی چرا در لیگ نتایج نامناسب گرفتین. همون موقع آقای دقیقی به من گفت آقا این تیم بعد از 40 سال قهرمان شده و دیگه هم قهرمان نمیشه و نتایج بدی داره می‌گیره، بیا بریم پیکان. گفتم شرایط پیکان چه طوره؟ گفت شرایطش عالیه، بی نظیره و امسال می‌خواد هزینه کنه و یار بگیره و بازیکنایی مثل مهدی رحمتی و ساموئل دارن میان پیکان، بیا ما هم بریم، همون وقت از پیکان به من زنگ زدن و بعد با مهدی رحمتی هم چند بار صحبت کردم و پرسیدم آقا شما صد در صد دوست داری در پیکان بازی کنی؟ که گفت آره من صد در صد آماده بازی در پیکان هستم. رفتم پیکان، اما سال اولی که رفتم پیکان اصلا تیم شرایط خوبی نداشت، که فکر کنم یه مقدار مشکلات فنی داخل تیمی بود.

 فکر کنم تعویض آقای ابراهیم زاده هم درست نبود؟

 به این جمع بندی رسیدند که آقای ابراهیم زاده بره که ایشون رفت و آقای مرفاوی اومد. میگم داخل تیم یه سری صحبت های فنی بود.

می‌گفتن مهدی رحمتی هم خوب پاداش می‌گرفته که شما رو ناراحت می‌کرده..

والا اون رو نشنیدم. ولی شنیده بودم اگه کلین شیت کنه پاداش می‌گیره..

اون موقع آقای ابراهیم زاده به گرفتن مساوی های متعدد معروف بود.

ببینید در تیم ما پنج یا شش دفاع وسط بازی می‌کردن، من، سیاوش یزدانی، آرمان قاسمی و چند نفر دیگه همه دفاع وسط بودن. وقتی شما دفاع وسط های زیادی می‌ذاری ممکنه کم گل بخوری، اما خب از اون طرف نمی‌تونی خوب گل بزنی.

تو بازی استقلال و گسترش درگیری ات با رحمتی. وقتی تو بهش ضربه زدی، چی بهت گفت...

هیچی نگفت تو اون صحنه با هم بلند شدیم که ضربه بزنیم به توپ، بعد ایشون با یه عصبانیت خاصی طرف من اومد، من بهش گفتم کجا داری میای؟ چه خبره مگه... حالا تیمشون هم دو بر هیچ جلو بود. من اصلا ضربه ای نزدم و فقط گردنش رو گرفتم و هولش دادم. اما تمارض کرد و خودش رو روی زمین انداخت. همین کار رو تو بازی تراکتورسازی و استقلال، با محمد نوری می‌خواست انجام بده که من قبل بازی به محمد نوری گفتم. منظورم اینه که یه زرنگ بازی های خاص خودش رو داره اگه همین صحنه برای خود من ببست دفعه اتفاق بیفته، من هیچ عکس العملی نشون نمیدم و خودم رو نمی‌ندازم.

یه وقتی تو کاشته زن خیلی خوبی بودی، حتی به استقلال هم از روی همین ضربات گل زدی، تمرین می‌کردی؟

تو تراکتورسازی تمرین می‌کردیم که آقای پورغلامی می‌گفت هر کس در تمرین این ضربات رو بهتر بزنه در طول مسابقه هم باید اون بزنه. که دیدین تو بازی با استقلال با وجود آقای کریمی و خیلی های دیگه من ضربه کاشته آزاد رو زدم و گل هم زدم و تو یکی دو تا بازی دیگر هم ضربات خیلی خوبی زدم. وقتی تراکتور بودم در سه سال اول سه تا گل از روی کاشته و ضربات آزاد زدم. یکی به شاهین بوشهر و یکی به صبا باطری زدم در حالی که کسی توقع نداشت یک مدافع ضربه کاشته بزنه. همین الانم بذارن من ضربه کاشته آزاد می‌زنم تو النصر هم می‌زدم، چون ضرب پای خوبی داشتم و به خصوص شوت هایی که نیاز بود محکم تر زده بشه رو من می‌زدم.

تو بازی با استقلال تو دقیق می‌دونستی که باید ضربه رو کجابزنی؟ آخه تو فیلم به نظر می‌رسه داری درگوشی از علی کریمی خواهش می‌کنی من ضربه رو بزنم.

من فیلمش رو دارم. تو اون صحنه آقای کریمی به من گفت بزن همون زاویه ای که مهدی رحمتی ایستاده و مزدک هم گزارشگر بود که گفت علی کریمی داره به نصرتی یاد میده کجا ضربه رو بزنه، اما من دقیقا برعکسش رو زدم که گل شد.

پس حرف کریمی این بود که همون جایی بزن که رحمتی وایستاده بود؟

آره چون علی می‌دونست که من خیلی محکم می‌زنم، گفت با همین ضرب بزن اونجایی که رحمتی وایستاده، البته من شانس آوردم دفاع هاشون زیاد خوب نپریدند.

تو باشگاه پرسپولیس ظاهرا از تو خواستگاری شده، بعد مثل این که تو قانعشون کردی که نمیشه و شرایط ایده آل نیست....

بله، زمانی که ما شهرک آزادی تمرین می‌کردیم، یک بار دیدم یه بنده خدایی جلوی ماشین من رو گرفت. یه مقدار سنش بالا بود، من بهش گفتم آقا من دیرم شده و باید برم. تو همین حین دیدم آقا کریم باقری هم داره رد میشه که با هم حرکت کردیم، وقتی داشتیم رد می‌شدیم اون آقای مسن به من گفت ببخشید آقا می‌خوام یه دو دقیقه وقتتون رو بگیرم، من گفتم بفرمایید که رفتیم اون ور و دیدم یه خانمی اومد محجبه بود و بعد از شرایطش گفت و گفت من دانشجو هستم و شرایطم این هست که با هم صحبت کردیم و یک جلسه دیگه هم حرف زدیم که نهایتا به نتیجه نرسید.

پس این که با خانواده اومدن خیلی خوب بوده، در نوع خودش جالب توجه بوده..

کلا خانواده متشخصی بودن.

کلا نسل تو نسل جذابی در فوتبال بوده، تو، جواد نکونام، کلا شماها نسل جذابی در فوتبال بودین، نسل 2006 که مهدوی کیا و دایی هم بودن.

قبل از ما هم خوب بود. من فکر می‌کنم از 1998 تا 2010 فوتبال ما خیلی خوب بود و حواشی کمتری داشت و فساد کمتری در فوتبال بود.

تو خودت فساد رو دیدی در فوتبال؟

قطعا دیدم، بله.

الان مثلا میگن تو نفت تهران، خیلی بازیکن ها هستن که با پول اومدن؟

ببینید حتما اونایی که می‌دونن اسناد موثق دارن ولی من خودم هم دیدم.

الان میگن از فوتبالیست می‌پرسن بابات چه کاره است و بعد وارد یه باشگاه میشه.

آقای احمدی اون موقع ما با مکافات وارد فوتبال می‌شدیم. یواشکی و پنهانی فوتبال بازی می‌کردیم ولی الان خانواده ها بچه هاشون رو به سوی فوتبال سوق میدن. وقتی یه پدر میاد برای فوتبالیست شدن بچه اش از جیب خودش هزینه می‌کنه، خب صد در صد یه سری آدم های فاسد هم از این موقعیت سو استفاده می کنن. شما اول بدونید بچه تون استعداد داره و بعد بدونید دارین کجا می فرستنش..

اون ماشین رو که تو تبریز داشتی خیلی انگشت نما شده بود اون رو هنوز داری یا فروختی؟

من سه چهار تا ماشین داشتم، بنز و بی ام دبلیو هم جزوشون بود. ولی یه ماشین قشنگ هم داشتم که تو تبریز معروف شده بود.

هنوز اون رو داری؟

نه اون رو فروختم.

نسل شما این طور نبود، اما فوتبالیستای الان 400 تومن قرارداد می‌بندن و دویست تومنش رو سریع می‌گیرن تا ماشینشون رو عوض کنن.

در این مورد یه چیزی رو به شما بگم. همین آقای نکونام و چند تا از این دوستان من رو مسخره می‌کردن که تو ده ساله ماکسیما داری. عرض کنم که من سعی می‌کردم به اندازه جیبم خرج کنم و هزینه های الکی نمی‌کردم و وقتی می‌دیدم مثلا یه زمانی میشه بهتر زندگی کنم؛ این کار رو انجام می‎‌دادم.

برای آینده ات چی کار کردی؟ بیزینسی فعالیت خاصی داری؟

خوبه الحمدلله، شرایط خوبی دارم.

میگن ساختمون سازی می کردی؟

بله، ساختمون سازی هم بوده.

الان چه کار می‌کنی؟

الان کار خاصی نمی‌کنم. الان تو بحث ملک سرمایه گذاری کرده ام. چون هم وقت کمتری می‌گرفت و هم معقول تر بود و منطقی تر بود و نیاز به اطلاعات زیادی نداشت.

تا حالا کسی رو از عمد زدی؟

فقط یه بار اتفاقی افتاد. بازی گسترش و نفت بود که من پریدم بالا، در زمان فرود می‌تونستم پام رو اون ورتر بذارم اما مستقیم روی پای وحید امیری فرود اومدم که بعدا چند بار ازش عذرخواهی کردم.

تیم ملی نسل شما چه طور بود، میگن حواشی تیم ملی در جام جهانی 2006 خیلی زیاد بود و تیم ملی رو خیلی اذیت کرد. تو اون موقع خیلی جوون بودی، داستان های دایی، علی کریمی و وحید هاشمیان.

من اون موقع به این چیزها اصلا فکر نمی‌کردم. مشکلات اون طوری که انعکاس پیدا کرد، نبود. ولی بالاخره مثلا می‌گفتن شرایط یک سری از بازیکنا برای فیکس بودن ایده آل نیست.

مثلا می‌گفتن علی دایی نباید بازی کنه.

بله این بحثا بود.

با علی دایی مشکل داری؟    

نه..

مثل این که همیشه باهاش خوب بودی...

من همیشه براش احترام قائل بوده و هستم.

آخه وقتی سرمربی تیم ملی شد، دعوت نمی‌شدی؟

یه برهه ای من رو اذیت کرد چون اگه زمان ایشون بازی می‌کردم، شاید الان راحت صد و بیست یا صد و سی تا بازی ملی داشتم.

الان چند تا بازی ملی داری؟

خدا می‌دونه من اصلا نشمردم. الان توی ویکی پدیا آمارها مختلفی زدن, یه بار زدن 89 تا،یه بار زدن 81 و یه بار 84 تا.

الان از فدراسیون فوتبال می‎‌تونی آمار دقیقش رو دربیاری...

اصلا من دنبالش نیستم که تعدادش چه قدر باشه. چه یه دونه چه دویست تا، برای من مهم نیست. مهم اینه که با تمام وجود برای تیم ملی کشورم بازی کردم و به این افتخار می‌کنم.

نمی‌خوای مربی بشی؟

تا همین دو سه سال پیش اصلا علاقه مند نبودم اما دارم علاقه مند میشم. به خصوص یه سری پیشکسوت به من گفتن تو استعداد داری و تصمیم گرفتم دنبالش.

خیلی لطف کردی اومدی و در متاگپ حضور داشتی..

خیلی ممنون، منم خیلی خوشحال شدم که در خدمت شما بودم.


photo_۲۰۱۷-۱۱-۱۳_۲۲-۵۶-۴۱.png

photo_۲۰۱۷-۱۱-۱۳_۲۰-۳۳-۱۳.jpg


برچسب ها

کانال خبری متافوتبال در تلگرام

کانال خبری متافوتبال در تلگرام

اشتراک گذاری این صفحه در شبکه های اجتماعی

نظرها