متاگپ | حبیب کاشانی: در ماجرای شیطنت شیث رضایی در پرواز نزدیک بود هواپیما واقعا سقوط کند / نیکبخت همیشه به من برای خواندن آیت‌الکرسی زنگ می‌زد / با فوتبال می‌شود به بهشت رفت


یکشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۶ ۰ ۷۳۷
متافوتبال – مدیرعامل سابق باشگاه پرسپولیس خاطراتی شنیدنی از تیم قطبی دارد.

به گزارش متافوتبال، پرسپولیس امسال بعد از ۹ سال قهرمان لیگ برتر شد. آخرین قهرمانی سرخ‌ها در لیگ برتر برمیگردد به فصل ۸۷-۸۶ که تیم قطبی با مدیریت حبیب کاشانی توانست در بازی پایانی سپاهان را شکست دهد و به جام قهرمانی برسد. به همین مناسبت گفت‌وگویی انجام داده‌ایم با حبیب کاشانی که این روزها سخت مشغول مبارزات انتخاباتی برای رسیدن دوباره صندلی شورای شهر تهران است. مصاحبه را بخوانید:

متاگپ | حبیب کاشانی: با فوتبال می شود به بهشت رفت

 

پرسپولیس باز هم قهرمان شد.

خداروشکر بعد از مدت­ها باعث خوشحالی هواداران شدن و امیدوارم این روند متوقف نشه و ادامه موفقیت­ها در جام باشگاه­های آسیا باشه.

قهرمانی ده سال پیش رو خیلی سخت به دست آورد پرسپولیس و شما به عنوان کسی که در راس باشگاه بودید اتفاقات عجیبی رو لمس کردید. از ورودتون بگید، چه طور شد آقای کاشانی اومد در در راس باشگاه بزرگی مثل پرسپولیس قرار گرفت؟ کسی از شما دعوت کرد یا اتفاقات باعث شد شما ورود پیدا کنید؟

ما محرم سال 85 همراه آقای احمدی نژاد که رئیس جمهور بودن، رفتیم چیذر هیئت آقای محمود کریمی. در راه برگشت گفتن بیا به ورزش کمک کن و با توجه به این که پرسپولیسی هستی برو به پرسپولیس.

بعد از این که اومدین پشیمون نشدین؟ چون به محض ورودتون شروع کردن برای شما فضای منفی ساختن.

داخل ورزشگاه آزادی وقتی یک میخ می­خوای بیاری مانع میشن بعد پلاکارد 5 متری علیه من آورده بودن و من هنوز واقعا وارد نشده بودم اما با لیدرها جلسه گذاشتیم و اون­ها گفتن 5 هفته بیشتر نیستی. و یک عده گفتن بعد از 5 هفته با لگد شما رو بیرون می­کنیم. یک عده از پیشکسوت­ها هم گفتن بعد از 5 هفته شما رو با لگد بیرون می­کنیم. من خیلی خوشحال شدم که 5 هفته فرصت دارم و خدا لطف کرد ما از 5 بازی، 3 امتیاز آوردیم. همه گفتن چرا قول میدی ولی باور من اینه اگه استقلال و پرسپولیس جام نیارن پس کی باید جام بیاره.

کار کردن با نیکبخت و شیث، جذاب بود یا سخت؟

خصوصیات خاصی داشتن. علیرضا نیکبخت اگه بازی داشت تو قطر زنگ میزد قبل از بازی من براش آیة­الکرسی می­خوندم.

میگن داستانی که شیث تو هواپیما درست کرد رو شما زودتر از همه متوجه شدید کار کیه.

من متوجه شدم که این صدای شیثه. پشت من سه نفر آقا و خانم نشسته بودن که یکی از آقایون عمل قلب باز کرده بود و خیلی ترسیدن. بعد خلبان به من گفتن اگر این جمعیت از ترس از جا بلند میشدن و جلوی هواپیما می­اومدن، هواپیما ممکن بود سقوط کنه. ما از هواپیما اومدیم بیرون خودشون بازداشت کردن. من اصلا قرار نبود به اون سفر برم، از کربلا اومده بودم ولی آقای خوردبین به من گفتن شما بیاید. وقتی هواپیما نشست من از صمیم قلب بلند شدم از مردم عذرخواهی کردم و شروع کردن برای من دست زدن.

شما می­دونستید افشین قطبی قراره سرمربی تیم ملی بشه؟ از فدراسیون کسی با شما صحبت کرده بود؟

اصلا اومدن آقای قطبی تو کشور یک پروسه خاصی داره. ایشون دستیار پیم فربیک بود و می­خواستن نفر اول بشن و انگیزه بسیار خوبی داشتن. تو فرودگاه ایشون و دیدیم و حرف­هامون و زدیم.
شایعه شد آقای افشین قطبی پسرخاله فرح پهلوی هستن. در حالی که اون آقای قطبی تبریزی بودن و این­ آقا نیریزی بودن. یک بار هم با کره می­­خواستن بیان ایران ولی نتونستن براشون ویزا صادر کنن. علتش این بود که ایشون باید پاسپورت ایران می­گرفت و ما سفارتمون در کره دستگاه صدور پاسپورت نداشتیم چون تعداد ایرانی کم بود، این آدم همون آدمه... حالا ایشون وارد کشور شدن، باید پاسپورتشون مهر خروج دائم بخوره که چند تا مدرک می­خواد. اول کارت ملی که آقای قطبی سال 53 رفته کارت ملی نداره، شناسنامه نداره، پایان خدمت می­خواد که میگن باید بری خدمت ولی ایشون مشمول عفو رهبری بودن و پایان خدمت گرفتیم براشون.

ما بعد از بازی با برق که داشتیم قرار بود آقای قطبی و به عنوان سرمربی تیم ملی اعلام کنیم. بازی که تموم شد اعلام کردن آقای دایی سرمربی تیم ملی شده. حالا تعبیر من اینه که مثل درختی که تبر می­خوره و می­افته، کنار زمین نشست روی زمین.

کلا جامعه فوتبال و هنر شما رو خیلی دوست داره. این رابطه از کجا اومد؟

احساسم این هست که این­ها سرمایه ملی هستن. این خیلی بده که ورزشکار ما فوت می­کنه بیمارستان جنازه­اش رو تحویل نمیده و میگه باید پول بیمارستان بدید. این باعث خجالت و شرمندگی ماست.

گفتم با فوتبال میشه رفت بهشت، یک عده خندیدن گفتن فوتبال به بهشت چه ربطی داره. گفتم شما فوتبال بلدید، فوتبال بازی می­کنید، تیم ملی برنده میشه میرید جام جهانی، مردم خوشحال میشن و دعا می­کنن برای شما.

شما تو خونه کمک می­کنید؟

عمدتاٌ که نیستم اما جمعه صبح همه می­دونن صبحانه با منه. املت درست می­کنم، نون می­خرم، چای درست می­کنم ولی بقیه روزها فرصت نیست و من همین جا از پسرم، عروسم و خانمم تشکر می­کنم که من رو تحمل می­کنن.

سرزده خونه کی دوست دارید برید؟

من قبل از عید خواهرم به رحمت خدا رفتن و مادرمون رو سال 63 از دست داده بودیم و در این 32 سال ایشون حکم مادری ما رو داشت. چند روز پیش­ها که رفته بودم خونشون که به بچه­هاشون سر بزنم، بچه­ها خونه نبودن. در زدم کسی در و باز نکرد. تا خونه اشکم جاری شد. شاید بهترین جایی که الان دوست دارم برم بهشت زهرا سر مزار ایشونه. 

IMG_3112.jpg

IMG_3117.jpg

IMG_3120.jpg


برچسب ها

کانال خبری متافوتبال در تلگرام

کانال خبری متافوتبال در تلگرام

اشتراک گذاری این صفحه در شبکه های اجتماعی

نظرها