متافوتبال - هیچ کس نیست که نداند در فصل دوازدهم فرهاد مجیدی، جواد نکونام و مهدی رحمتی با امیر قلعهنویی در تضاد فکری بودند اما مدیریت آن زمان هرگز اجازه نداد این اختلافها رسانهای شود و فضای دوستانهای میان امیر و ستارهها ایجاد کرد؛ کاری که هرگز افشارزاده انجام نداد.
بهرام افشارزاده، مدیرعامل باشگاه استقلال پس از پایان فصل بیآنکه رسما اعلام کند امیر قلعهنویی را دیگر نمیخواهد با ترفندی از پیش طراحی شده این مربی را آرام آرام در لیست اخراجیهای این فصل قرار داد. مدیرعامل استقلال که انگار به دلایلی نمیخواست عامل اخراج قلعهنویی معرفی شود پس از پایان فصل اعلام کرده بود از امیر قلعهنویی برنامههایی برای فصل پانزدهم خواهد گرفت اما هرگز چنین نکرد. باشگاه استقلال طی روزهای گذشته محل رفت و آمد مربیان زیادی بود که امیر قلعهنویی برخلاف وعدههای مدیرعامل استقلال هرگز در بین گزینهها قرار نداشت. اینکه سرمربی سابق آبیپوشان فصل اسفباری را پشت سر گذاشت کاملا آشکار است. امیر قلعهنویی با استقلال در رتبه ششم قرار گرفت و دو دربی را هم باخت و در جام حذفی هم خیلی زود حذف شد که جای هیچ دفاعی را باقی نمیگذاشت اما پرسش بزرگ آنجا شکل گرفت که چرا مدیریت باشگاه استقلال میکوشید او را عامل تمام ناکامیها لقب بدهد؟ برنامه نگرفتن از امیر قلعهنویی به رغم وعدهها در واقع همین رویکرد و سیاست را معنا میکرد درحالی که خود افشارزاده یکی از مقصران بزرگ ناکامی استقلال فصل چهاردهم بود و در بحرانهای به وجود آمده نقشی اساسی ایفا کرد. روزی که افشارزاده از وزارت ورزش و جوانان پست گرفت با اطمینان از قهرمانی استقلال و رونق بخشیدن به امور اقتصادی باشگاه پرده برمیداشت اما او هرگز نتوانست بهعنوان یک مدیر، محیط امنی را برای مربیان و بازیکنانش فراهم کند و بدقولیهای پیدرپی موجب ناراحتی شدید بازیکنان و کاهش انگیزهها شد. هرچند بودند برخی باشگاهها مانند پیکان که پرداختیهای به موقع و چشمگیری هم داشتند و در نهایت نتیجه نگرفتند اما بدقولیهای پیدرپی خواه ناخواه به یک تیم آسیب وارد میکند که استقلال نیز با مدیریتش اینگونه بود. قلعهنویی به لحاظ مربیگری با فصول قبل تفاوت آشکاری کرده است و او را با انگیزههای دوران جوانی لب خط و در حین تمرینهای استقلال ندیدیم اما اوج بیانصافی بود که او مسبب تمام ناکامیهای استقلال لقب بگیرد. اکنون فضا طوری طراحی شده که انگار مسبب تمام بدبختیهای استقلال را باید به پای سرمربیاش نوشت درحالی که هیچ کس از بحرانهای مالی و ناتوانی مدیرعامل این باشگاه که یک فصل بد اقتصادی را رقم زد حرفی به میان نمیآورد. افشارزاده در واقع شرایط نسبتا آرامی را سپری میکند به این دلیل که با اخراج سیاستمدارانه امیرقلعهنویی از استقلال همه نگاهها را به سمت او چرخانده است درحالی که شاید اگر بخواهیم منصفانه به برخی جریانها در استقلال بنگریم به این باور میرسیم که وی نقش بیشتری در این ناکامی ایفا کرد و شاید او بود که باید با مدیریت باشگاه استقلال وداع میگفت و خیلی محترمانه استعفایش را روی میز وزیر میگذاشت.
مدیرعامل موظف است که همه شرایط مطلوب را برای نتیجهگیری سرمربیاش فراهم کند اما افشارزاده بدون اینکه چنین فضایی ایجاد کرده باشد، عذر امیر را خواسته که این با حقایق در منافات است. استقلال در نیمفصل دوم، آندو یکی از بهترین مهرههایش را از دست داد که بیشبهه اگر باشگاه استقلال در پرداختهای خود مطلوبتر عمل میکرد آن ستاره از استقلال نمیرفت و هرگز شاهد بروز برخی اختلافات میان او و امیر قلعهنویی نمیشدیم. نگه داشتن ستارهها و جذب ستارههای بیشتر یکی از وظایف اصلی مدیرعامل باشگاهی به بزرگی استقلال است اما افشارزاده نتوانست این ستاره را حفظ کند و حتی در برقراری روابطی دوستانه میان سرمربی و این ستارهها نیز عاجز بود. فصل دوازدهم را به یاد میآوریم. آن روزها بازیکنانی در استقلال حضور داشتند که با قلعهنویی در تضاد فکری بودند. هیچ کس نیست که نداند در آن فصل نه فرهاد مجیدی چشم دیدن قلعهنویی را داشت و نه جواد نکونام. در میانههای راه حتی مهدی رحمتی هم با امیر قلعهنویی سرشاخ شد و زمزمههای اختلاف میان آنها به گوش میرسید اما عوامل مدیریتی آن فصل به خوبی توانستند اختلافها را مخفی نگه دارند و رابطه دوستانهای میان ستارهها و قلعهنویی ایجاد کنند تا استقلال به آنچه میخواهد دست یابد که در نهایت آبیها فاتح لیگ لقب گرفتند. نه فقط مدیران آن زمان بلکه پرداختهای به موقع از رأس تا ذیل باشگاه موجب شد استقلال در محیطی آرام و در شرایطی که هر کس به فکر انجام وظایف محوله بود به سوی قهرمانی شتاب کند و در نهایت خواسته هواداران برآورده شود. در فصل چهاردهم اما قرار بود استقلال هیچ مشکل اقتصادی نداشته باشد که هرگز اینگونه نبود و آبیها از همان روزهای آغازین نقل و انتقالات با مشکلات فراوان مواجه بودند و فقط در مصاحبههای برخی مدیران، آینده عاری از هرگونه مشکل اقتصادی تصویر میشد؛ آیندهای که هرگز نیامد و استقلال هر روز شرایط نامطلوبتری را از بعد اقتصادی تجربه کرد و نتیجهاش شد دو شکست پیدرپی در دربی، حذف از جام حذفی و ششمی در لیگ.
بیتعارف و بی پرده؛ منصوریان هم بهتر از قلعهنویی نیست
گفته بودند اگر قلعهنویی برود گزینهای به جایش میآید که از لحاظ فنی بهتر باشد. باشگاه استقلال اما در مسیری قرار گرفته که روشن نیست به این وعده هم عمل شود! ظاهرا همین بحرانهای مالی ادامه خواهد داشت و آنها که دستی بر آتش دارند میخواهند همین گزینههای داخلی را برگزینند. فرض را بر این بگیریم که منصوریان هم سرمربی استقلال شود اما آیا او همان است که بهتر از قلعهنویی بود و مدام وعدهاش را میدادند؟ منصوریان چه چیزهایی را میداند که قلعهنویی نمیدانست؟ انتظار بوده و هست که استقلال سراغ مربیان نامدارتری نسبت به قلعهنویی برود و اینگونه نباشد که از سر نداری و بی گزینگی دست بگذارد روی منصوریانی که خود ساخته و پرداخته همین مربیان داخلی است. تنها ویژگی منصوریان جوانی و انگیزه است اما او هم شاید در استقلال با یکی دو قهرمانی به کارش پایان میدهد و هرگز آن مربی آرمانی نخواهد بود که این تیم را دوباره بر بام فوتبال آسیا بنشاند.
متافوتبال - هیجان به لیگ اضافه شد؛ حضور فرهاد مجیدی روی نیمکت استقلال
متافوتبال - مسابقات لیگ برتر ایران جام خلیج فارس به نیم فصل اول خود رسیده، حال تیمهای مدعی قهرمانی و همچنین در خطر سقوط فرصتی را برای یارگیری و تجدید قوا جهت حضوری قویتر در ادامه مسابقات در اختیار دارند، نیم نگاهی کردهایم به نیمفصل و تیمهای لیگ برتری کشورمان.
متافوتبال - جملهی؛ اشتباهات داوری جزئی از فوتبال است، را حتما شنیدهاید، جملهای که اکنون در فوتبال ما بسیار ملموس شده و در کمتر مسابقهای از لیگ برتر است، که دقایق زیادی از کنفرانس مطبوعاتی پس از بازی به انتقادهای گاها تند مربیان از داوریهای لیگ اختصاص نداشته باشد.
متافوتبال - مسابقات لیگ برتر ایران جام خلیج فارس به نیم فصل اول خود رسیده، حال تیمهای مدعی قهرمانی و همچنین در خطر سقوط فرصتی را برای یارگیری و تجدید قوا جهت حضوری قویتر در ادامه مسابقات در اختیار دارند، نیم نگاهی کردهایم به نیمفصل و تیمهای لیگ برتری کشورمان.