نگاه روز | قیاس مع‌الفارق تیم 96 با شاگردان کی‌روش!


یکشنبه ۷ دی ۱۳۹۳ ۰ ۳۸۴
متافوتبال - بعد از انقلاب تا سال 96 هیچ اتفاق خوشایندی در این فوتبال نیفتاده بود. می‌توانستیم خودمان را به یک قهرمانی نه‌چندان ارزشمند در بازی‌های آسیایی پکن دلخوش کنیم.

بعد از انقلاب تا سال 96 هیچ اتفاق خوشایندی در این فوتبال نیفتاده بود. می‌توانستیم خودمان را به یک قهرمانی نه‌چندان ارزشمند در بازی‌های آسیایی پکن دلخوش کنیم. جایی که نیمی از قدرت‌ها نیامدند و بقیه با تیم‌های درجه سومی‌شان وارد بازی‌ها شدند. همه چیز یا محرومیت به دلیل جنگ بود یا شکست و شکست و ناکامی!‌ حذف از انتخابی‌های جام جهانی و حذف‌های زودهنگام در جام ملت‌ها. تا آن سال که یک تیم، فوتبال ایران را در آسیا به قدرت و شهرتش رساند. تیم سال 96 همان تیم محمد مایلی‌کهن. همان دوست داشتنی‌ترین نوستالژی تاریخ فوتبال ایران بعد از انقلاب. می‌خواهیم قیاس کنیم. حتی اگر مع الفارق باشد. بین این تیم و آن تیم...

دروازه‌بان ها
مایلی‌کهن برای جام ملت‌های آسیای 96 عابدزاده، نکیسا و هادی طباطبایی را با خودش به امارات برد. عابدزاده خیلی زود و قبل از آغاز تورنمنت مصدوم شد و نکیسا از بازی ایران و عراق تا وقت‌های اضافه بازی ایران مقابل عربستان درون دروازه ایستاد. درخشش نکیسا حیرت‌انگیز بود. به شکلی که حتی در بازی با کویت، برای حضور دوباره عابدزاده‌ای که دیگر آتل به انگشت دست راستش نداشت تردید وجود داشت. عابدزاده و نکیسا. امروز این دو را با دروازه‌بان‌هایی که کروش مجبور است به استرالیا ببرد مقایسه کنید. علیرضا حقیقی، محسن فروزان و علیرضا بیرانوند. آدم وسوسه می‌شود فقط با یک گلر به جام ملت‌ها برود و آن یکی هم عابدزاده باشد! قیاس مع الفارقی بود...

مهاجمان  
در خط حمله متحول شده بودیم. فوتبالی که عادت به دیدن پیوس و محمدخانی داشت ناگهان با علی دایی، مهدی مهدوی‌کیا (که آن روزها در پست مهاجم نوک بازی می‌کرد)، خداداد عزیزی، علی موسوی و علی میرزا استواری وارد امارات شد. یک مجموعه کاملا جوان و متحول شده. فرشاد پیوس و ادموند اختر از لیست مهاجمان حاضر در امارات خط خوردند. این خط حمله برای ایران دو افتخار جانبی به دست آورد؛ علی دایی آقای گل شد و خداداد بهترین بازیکن اما همین خط حمله را به یاد بیاورید. علی دایی با یک گل مقابل عراق، یک گل به تایلند، یک گل به عربستان، چهار گل به کره و یک گل به کویت، آقای گل بازی‌ها شد. خداداد یک گل به عربستان و یکی هم به کره زد و اما چهار پاس گل داد و یک پنالتی برای ما گرفت. آن خط حمله هنوز دیوانه‌مان می‌کند. آسیا هنوز از آن خط حمله دیوانه‌وار می‌ترسد.  نگاه کنیم به مهاجمان کارلوس کروش: اشکان دژاگه، علیرضا جهانبخش، خسرو حیدری، کریم انصاری فرد، رضا قوچان‌نژاد و سردار آزمون! مقایسه را ادامه دهیم؟!  علی دایی قابل قیاس نیست. او را با هیچ کدام از بازیکنان امروز و دیروز (از نطر فنی در بازیگری) قیاس نکنیم. نه کریم انصاری فرد، نه سردار آزمون صاحب این لیاقت نمی‌شوند که حتی در کنار آقای گل 96 بایستند اما خداداد عزیزی را شاید بتوان با رضا قوچان‌نژاد قیاس کرد. وجه تشابه هر دو، بلاد تولدشان است. خداداد، خوش استیل بود و تکنیکی و اما گوچی فرصت‌طلب است و سرعتی و دونده و تمام‌کننده‌ای که هر لحظه ممکن است با یک نوک پا یا ضربه سر غافلگیرت کند. علیرضا جهانبخش می‌تواند برگ برنده ما در بازی‌های استرالیا باشد. نمونه او در تیم مایلی‌کهن نبود.

مدافعان  
خط زدن زرینچه و محمدخانی شهامت می‌خواست. میان تمام مدافعان اسم و رسم دار و کهنه کار، مایلی‌کهن فقط مجتبی محرمی را با خودش به امارات برد و از مجتبی فقط در بازی با عراق و بعد در آخرین دقیقه‌های بازی با کویت استفاده کرد. مدافعان تیم مایلی‌کهن را خاکپور، پیروانی، فلاحت زاده، استاد اسدی و محرمی تشکیل می‌دادند. نقدهای اصلی به حضور پیروانی و استاد اسدی برمی‌گشت. تیم ایران در بازی با عراق دو بار، در بازی با تایلند یک بار، در بازی با کره جنوبی دو بار و در بازی با کویت هم یک بار دروازه‌اش با حضور این مدافعان باز شد و البته هرگز مقابل عربستان در دو بازی گلی دریافت نکرد اما خط دفاعی ایران همیشه زیر تیغ نقد بود. حالا کارلوس کروش با چنین مدافعانی وارد بازی‌های جام ملت‌های آسیا می‌شود: هاشم بیک‌زاده، رامین رضاییان، سید جلال حسینی، وریا غفوری، امیرحسین صادقی، مرتضی پورعلی گنجی، احسان حاجی‌صفی. کروش، منتظری را به دلیل مصدومیت و پولادی را به دلیل مشکلات سربازی به همراه ندارد اما باز هم میان تمام مدافعانش، بازیکنی در قواره محمد خاکپوری که در دفاع راست مرکزی ایران بازی می‌کرد را نه در تیمش و نه در کلیت فوتبال ایران نمی‌بیند. شاید خط دفاع هر دو تیم، پاشنه آشیل مشابهی باشد که این دو را به هم نزدیک می‌کند. دو خط دفاعی متشابه که مهاجمان حریف را وسوسه می‌کند.

مربیان
این یکی مع‌الفارق نیست!‌ کارلوس کروش همان محمد مایلی‌کهن است. معتقد به تیمش، جنگجو و یکه‌تاز در اثبات حقانیت کلامش. محمد مایلی‌کهن در حمایت از تیمش میان تمام مربیان ایرانی بی‌همتا بود. هرگز تیمش را در انظار نقد نکرد. مایلی‌کهن هرگز پیرو کلیشه امروز ادبیات فوتبال ایران نبود و از «اشتباهات فردی» برای فرار خودش از اتهام شکست استفاده نکرد. مایلی‌کهن به همان میزان که حامی تیمش بود، مقابل نقدها می‌ایستاد. شاهرودی را فقط به خاطر مسائل انضباطی خط زد و به جام ملت‌ها نبرد و این دعوای کش دارش با علی دایی را دقیقا از جایی شروع کرد که شماره 10 تیمش بعد از 35 دقیقه نیمکت نشینی گفت: «اگر قرار است از اول بازی نکنم همان بهتر که اصلا بازی نکنم...» کروش امروز همان رفتار تهاجمی را برای منتقدانش انتخاب می‌کند. به همان نسبت در قبال بازیکنانی که یک بار به تیم ملی پشت کرده‌اند تندروی می‌کند و البته هرگز اجازه بی‌حرمتی به بازیکنانش را به فردی خارج از مجموعه‌اش نداده. مایلی‌کهن و کروش شباهت‌هایی ریز در رفتار، گفتار، برداشت‌ها و بلندپروازی‌ها دارند. تیم‌شان بی‌شباهت به هم است اما به یاد داشته باشید که آن تیم رویایی را مایلی‌کهن ساخت و جز مایلی‌کهن هیچ‌کس جرات و شهامت آن جوانگرایی را در وجودش نمی‌دید. هیچ‌کس!

هافبک‌ها   
لیست مایلی‌کهن در این بخش بلندبالا بود اما تعداد کمی موفق به بازی شدند. اکبر یوسفی، دین محمدی، سعداوی، میناوند، داریوش یزدانی (19 ساله)، حمید استیلی، علیرضا منصوریان، کریم باقری و محسن رنجبران هافبک‌هایی بودند که به خاک امارات رسیدند اما شالوده اصلی خط میانی ایران را از بازی دوم مقابل تایلند تا روز پایانی بازی‌ها، ترکیبی از میناوند، استیلی، منصوریان، باقری و سعداوی تشکیل دادند. خط میانی وسوسه‌انگیز و البته رعب‌آور. یک کریم باقری که مقابل کره جنوبی از پشت 18 قدم با ضربه سر گل زد. با شوتی هولناک توپ را از قوس پشت 18 قدم عربستان از میان دو پای محمد الدعایه عبور داد و به تور دروازه رساند و البته یک خلاق بالفطره. باقری، همان هافبک تکرار نشدنی و دست نیافتنی که به اندازه هنرش برای تیم ملی کرشمه داشت. روی دو دستش منصوریان و استیلی، فوق‌العاده‌ترین خط میانی فوتبال ایران بعد از انقلاب را می‌ساختند و این مثلث تکرار نشدنی، با بال‌هایی که در این جام سعداوی و میناوند بودند تکامل پیدا می‌کرد.  حالا به خط میانی کارلوس کروش نگاهی می‌اندازیم. کروش نام این مردان را در پست میانی قرار داده: وحید امیری، جواد نکونام، آندرانیک تیموریان، امید ابراهیمی، مسعود شجاعی. همه با هم یک کریم می‌شوند؟ این برگزیده تمام فوتبال ایران است. به یاد داشته باشیم که محمد مایلی‌کهن همان سال‌ها دور نام امیر قلعه‌نویی را خط کشید و او را با خودش به امارات نبرد. به یاد هم داشته باشیم که کروش امروز فقط محمد نوری را در آب نمک قرار داده و منتظر سروش رفیعی نشسته است. مقایسه نفر به نفر جواد نکونام امروز با کریم باقری سال 96 و بعد آندرانیک تیموریان امروز با علی منصوریان سال 96 و بعد مسعود شجاعی امروز با حمید استیلی سال 96 ممکن است ما را به یأس فلسفی برساند! برای مقایسه میناوند و سعداوی می‌توان به سراغ خسرو حیدری و اشکان دژاگه رفت. تصور می‌کنیم که یر به یر می‌شوند! فقط تصور می‌کنیم.

ایران ورزشی / پیام یونسی پور


برچسب ها

کانال خبری متافوتبال در تلگرام

کانال خبری متافوتبال در تلگرام

اشتراک گذاری این صفحه در شبکه های اجتماعی

نظرها